خون بهاى خدا
خون بهاى خدا
منبع:مجله پرسمان
معناى «ثارالله» چيست؟ آيا اطلاق اين كلمه به امام حسين عليهالسلام، ريشه قرآنى و روايى دارد؟
«ثار» از ريشه «ثَأر» و «ثُؤرة» به معناى انتقام و خونخواهى و نيز به معناى خون آمده است.1
1- براى ثارالله معانى و وجوه مختلفى ذكر شده كه هر يك تفسير خاص خود را مىطلبد و در مجموع به اين معناست كه خداوند، ولىّ دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب مىكند؛ زيرا ريختن خون سيدالشهدا در كربلا، تجاوز به حريم و حرمت الهى و مقابله با خداوند است. به طور كلى از آن جهت كه اهلبيت عليهمالسلام «آل الله» هستند، شهادت اين امامان، ريخته شدن خونِ متعلق به خداوند است.2
اگر چه اين واژه در قرآن نيامده است؛ اما مىتوان آن را با آيات قرآنى اين گونه توجيه نمود. خداوند مىفرمايد: مَن قُتل مظلوماً فقد جعلنا لوليّه سلطاناً؛3 آن كس كه مظلوم كشته شده، براى ولىاش سلطه (و حق قصاص) قرار داديم».
هر كسى (صرف نظر از مسلك و مذهبش)، اگر مظلومانه كشته شود، اولياى دم او، حق خونخواهى دارند و از آنجا كه اهلبيت عليهمالسلام - به ويژه امام حسين عليهالسلام - مظلومانه و در راه ايمان و حق و خداوند كشته شدهاند و جان به جان آفرين تسليم كردهاند، در واقع «ولىّ دم» و خونخواه آنان، خود خداوند است.
بنابراين «ثارالله» به اين معناست كه خونبهاى امام حسين عليهالسلام، متعلق به خداست و او كسى است كه خونبهاى امامحسين عليهالسلام را خواهد گرفت. اين واژه، حاكى از شدت همبستگى و پيوند سيدالشهدا عليهالسلام با خداوند است كه شهادتش همچون ريخته شدن خونى از قبيله خدا مىماند كه جز با انتقامگيرى و خونخواهى خدا، تقاص نخواهد شد.4
2- اگر ثار به معناى خون باشد، قطعاً مراد از ثارالله، معناى حقيقى نيست؛ بلكه يك نوع تشبيه، كنايه و مجاز است؛ چون مسلّم است كه خدا موجودى مادى نيست تا داراى جسم و خون باشد. پس اين تعبير از باب تشبيه معقول به محسوس است؛ يعنى، همان گونه كه نقش خون در بدن آدمى نقشى حياتى است، وجود مقدس امام حسين عليهالسلام نسبت به دين خدا نيز چنين نقشى دارد و احياى اسلام با نهضت عاشورا بوده است.
3- شايد بتوان در اين باره با نگاه عرفانى مستند به روايات نيز به نتيجهاى نورانى دست يافت. از امام على عليهالسلام نيز به «اسدالله الغالب» و «يدالله» تعبير شده است و در حديث «قرب نوافل» از پيامبر صلىاللهعليهوآله روايت شده است كه خداوند فرمود:
«ما تحبّب الىّ عبدى بشىء احبّ الىّ مما افترضته عليه و انه ليتحبّب الىّ بالنافلة حتى احبه فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به و بصره الذى يبصر به و لسانه الذى ينطق به و يده التى يبطش بها و رجله التى يمشى بها اذا دعانى احببته و اذا سألتنى اعطيته؛5 بنده من به چيزى دوستداشتنىتر از واجبات، نزد من اظهار دوستى نمىكند و همانا او با نوافل نيز به سوى من اظهار دوستى مىكند. آن گاه كه او را دوست بدارم، گوش او مىشوم كه با آن مىشنود و ديده او مىشوم كه با آن مىبيند و زبان او مىشوم كه با آن سخن مىگويد و دست او مىشوم كه با آن ضربه مىزند و پاى او مىشوم كه با آن راه مىرود. اگر به درگاه من دعا كند، او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست كند، به او عطا مى كنم»
از اين روايت، به خوبى آشكار مىشود كه اولياى خداوند، «خليفه» او بر روى زمين و مظهر افعال الهىاند. خداوند جسم نيست؛ اما آنچه را كه اراده مىكند انجام بدهد، از طريق دست اولياى خود به ظهور مىرساند و كمكى را كه مىخواهد به سوى بندهاى بفرستد، با پاى اولياى خود مىرساند و خونى را كه مىخواهد از سوى خود براى احياى دين خودش ريخته شود، از طريق شهادت اولياى خودش ظاهر مىسازد. از اين رو، همان طور كه دست امام على عليهالسلام دست قدرت خدا و يدالله است، خون امام حسين عليهالسلام نيز خون خدا و ثارالله است.
از اين رو، در زيارت عاشورا مىخوانيم: «السلام عليك يا ثار الله و ابنَ ثاره و الوِتر المَوتور؛ سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون او! سلام بر تو اى يگانه دوران»! همان گونه كه مرحوم ابن قولويه در زيارت هفدهم و بيست و سوم امام حسين عليهالسلام، اين فقره را نقل مىكند: «و انّك ثارالله فى الارض و الدم الذى لا يُدرك ترته احدٌ من اهل الارض و لا يُدركه الا الله وحده».6
همان گونه كه نقش خون در بدن آدمى نقشى حياتى است و بود و نبودش، مرگ و زندگى او را رقم مىزند، وجود مقدس امام على و امام حسين عليهالسلام نزد خدا و در دين او چنين نقشى دارند كه اگر آن حضرت نبود، اسلام نبود و اگر حسين عليهالسلام نبود، اسلام و تشيع نبود.
آرى، تا ياد و نام سيدالشهدا عليهالسلام زنده و بر سر زبانهاست، تا عشق حسين عليهالسلام در دلها مىتپد، تا آتش محبت و ولايت او در قلوب انسانها مشتعل است، تا فرياد «يا حسين» بر بلنداى آسمانها و زمين طنينانداز است، نام و ياد خدا زنده و پايدار است؛ چون او همه هستى خود را در راه خدا انفاق و ايثار كرد؛ سيماى ننگين رياكاران و تحريفگران زمان را آشكار نمود و نقاب از چهره زشت آنها برداشت و اسلام ناب نبوى و علوى را بر مردم نماياند. خون او، شرافت ثارالله را به خود اختصاص داد
«ثار» از ريشه «ثَأر» و «ثُؤرة» به معناى انتقام و خونخواهى و نيز به معناى خون آمده است.1
1- براى ثارالله معانى و وجوه مختلفى ذكر شده كه هر يك تفسير خاص خود را مىطلبد و در مجموع به اين معناست كه خداوند، ولىّ دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب مىكند؛ زيرا ريختن خون سيدالشهدا در كربلا، تجاوز به حريم و حرمت الهى و مقابله با خداوند است. به طور كلى از آن جهت كه اهلبيت عليهمالسلام «آل الله» هستند، شهادت اين امامان، ريخته شدن خونِ متعلق به خداوند است.2
اگر چه اين واژه در قرآن نيامده است؛ اما مىتوان آن را با آيات قرآنى اين گونه توجيه نمود. خداوند مىفرمايد: مَن قُتل مظلوماً فقد جعلنا لوليّه سلطاناً؛3 آن كس كه مظلوم كشته شده، براى ولىاش سلطه (و حق قصاص) قرار داديم».
هر كسى (صرف نظر از مسلك و مذهبش)، اگر مظلومانه كشته شود، اولياى دم او، حق خونخواهى دارند و از آنجا كه اهلبيت عليهمالسلام - به ويژه امام حسين عليهالسلام - مظلومانه و در راه ايمان و حق و خداوند كشته شدهاند و جان به جان آفرين تسليم كردهاند، در واقع «ولىّ دم» و خونخواه آنان، خود خداوند است.
بنابراين «ثارالله» به اين معناست كه خونبهاى امام حسين عليهالسلام، متعلق به خداست و او كسى است كه خونبهاى امامحسين عليهالسلام را خواهد گرفت. اين واژه، حاكى از شدت همبستگى و پيوند سيدالشهدا عليهالسلام با خداوند است كه شهادتش همچون ريخته شدن خونى از قبيله خدا مىماند كه جز با انتقامگيرى و خونخواهى خدا، تقاص نخواهد شد.4
2- اگر ثار به معناى خون باشد، قطعاً مراد از ثارالله، معناى حقيقى نيست؛ بلكه يك نوع تشبيه، كنايه و مجاز است؛ چون مسلّم است كه خدا موجودى مادى نيست تا داراى جسم و خون باشد. پس اين تعبير از باب تشبيه معقول به محسوس است؛ يعنى، همان گونه كه نقش خون در بدن آدمى نقشى حياتى است، وجود مقدس امام حسين عليهالسلام نسبت به دين خدا نيز چنين نقشى دارد و احياى اسلام با نهضت عاشورا بوده است.
3- شايد بتوان در اين باره با نگاه عرفانى مستند به روايات نيز به نتيجهاى نورانى دست يافت. از امام على عليهالسلام نيز به «اسدالله الغالب» و «يدالله» تعبير شده است و در حديث «قرب نوافل» از پيامبر صلىاللهعليهوآله روايت شده است كه خداوند فرمود:
«ما تحبّب الىّ عبدى بشىء احبّ الىّ مما افترضته عليه و انه ليتحبّب الىّ بالنافلة حتى احبه فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به و بصره الذى يبصر به و لسانه الذى ينطق به و يده التى يبطش بها و رجله التى يمشى بها اذا دعانى احببته و اذا سألتنى اعطيته؛5 بنده من به چيزى دوستداشتنىتر از واجبات، نزد من اظهار دوستى نمىكند و همانا او با نوافل نيز به سوى من اظهار دوستى مىكند. آن گاه كه او را دوست بدارم، گوش او مىشوم كه با آن مىشنود و ديده او مىشوم كه با آن مىبيند و زبان او مىشوم كه با آن سخن مىگويد و دست او مىشوم كه با آن ضربه مىزند و پاى او مىشوم كه با آن راه مىرود. اگر به درگاه من دعا كند، او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست كند، به او عطا مى كنم»
از اين روايت، به خوبى آشكار مىشود كه اولياى خداوند، «خليفه» او بر روى زمين و مظهر افعال الهىاند. خداوند جسم نيست؛ اما آنچه را كه اراده مىكند انجام بدهد، از طريق دست اولياى خود به ظهور مىرساند و كمكى را كه مىخواهد به سوى بندهاى بفرستد، با پاى اولياى خود مىرساند و خونى را كه مىخواهد از سوى خود براى احياى دين خودش ريخته شود، از طريق شهادت اولياى خودش ظاهر مىسازد. از اين رو، همان طور كه دست امام على عليهالسلام دست قدرت خدا و يدالله است، خون امام حسين عليهالسلام نيز خون خدا و ثارالله است.
از اين رو، در زيارت عاشورا مىخوانيم: «السلام عليك يا ثار الله و ابنَ ثاره و الوِتر المَوتور؛ سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون او! سلام بر تو اى يگانه دوران»! همان گونه كه مرحوم ابن قولويه در زيارت هفدهم و بيست و سوم امام حسين عليهالسلام، اين فقره را نقل مىكند: «و انّك ثارالله فى الارض و الدم الذى لا يُدرك ترته احدٌ من اهل الارض و لا يُدركه الا الله وحده».6
همان گونه كه نقش خون در بدن آدمى نقشى حياتى است و بود و نبودش، مرگ و زندگى او را رقم مىزند، وجود مقدس امام على و امام حسين عليهالسلام نزد خدا و در دين او چنين نقشى دارند كه اگر آن حضرت نبود، اسلام نبود و اگر حسين عليهالسلام نبود، اسلام و تشيع نبود.
آرى، تا ياد و نام سيدالشهدا عليهالسلام زنده و بر سر زبانهاست، تا عشق حسين عليهالسلام در دلها مىتپد، تا آتش محبت و ولايت او در قلوب انسانها مشتعل است، تا فرياد «يا حسين» بر بلنداى آسمانها و زمين طنينانداز است، نام و ياد خدا زنده و پايدار است؛ چون او همه هستى خود را در راه خدا انفاق و ايثار كرد؛ سيماى ننگين رياكاران و تحريفگران زمان را آشكار نمود و نقاب از چهره زشت آنها برداشت و اسلام ناب نبوى و علوى را بر مردم نماياند. خون او، شرافت ثارالله را به خود اختصاص داد
پىنوشت
1- ر.ك: الطريحى، مجمع البحرين، ج 1، ص 237، محمد معين، فرهنگ فارسى، ج 1، ص 1185؛ مفردات راغب، ص 81.
2- جواد محدثى، درسهايى از زيارات عاشورا، ص 14؛ اصغر عزيزى تهرانى، شرح زيارت عاشورا، ص 35.
3- اسراء (17)، آيه 33.
4- ر.ك. فرهنگ عاشورا، واژه «ثار».
5- محاسن برقى، ج 1، ص 291.
6- كامل الزيارات، ص 368 و ص 406.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}